کمیته رفاهی
 

وداع با کودک درون!

- نظرات : بدون نظر - بازدید [ 1353 ] - دوشنبه, 1 دی 1393
وداع با کودک درون!

وداع با کودک درون! پیام یونسی پور گاهی، برای بعضی، نود سال هم عمر کمی برای حیات روی زمین است. مثل وقتی که «مرتضی احمدی» از میان زمینی ها پر می کشد و می رود و ...

وداع با کودک درون!




پیام یونسی پور
گاهی، برای بعضی، نود سال هم عمر کمی برای حیات روی زمین است. مثل وقتی که «مرتضی احمدی» از میان زمینی ها پر می کشد و می رود و علتش هم برعکس تمام
از دست رفته های عزیزی که سال 93 رهایمان کردند، کهولت سن بوده! اما وقتی نگاه می کنیم، برای یکی مثل او همین نود سال هم سنی قلیل برای زمین نشینی بوده. مردی که تا آخرین روزهای حیاتش، روحش را از بند پاکی های کودک درونش رها نکرده بود. مردی که در هفتمین دهه زندگی اش هنرمندانه به جای شخصیت روباه مکار در کارتون پینوکیو حرف زد و بعد در نهمین و دهمین دهه عمرش، باز هم شخصیت های کارتونی ساخته وطن را پویا می کرد. صدایش عمق کودک درون بزرگسالان را دوباره حیات می داد. کودک های به خواب رفته را بیدار می کرد و مقابل صفحه تلویزیون می نشاند. بس که حقیقی بود و زنده. بس که روح داشت و حیات. او تاریخ کودکی های ایرانیانی بود که در روزهای شلوغی انقلاب، عصرهای سرد و گرم جنگ و بمباران، روز و شب های آرام و پرالتهاب، خودشان را پای صدای او و تصاویر کودکانه دلخوش می کردند. صدایش مثل «عزت ا... مقبلی»، «آذر دانشی»، «مهدی آژیر»، «حسن عباسی» و... در روح و مغزمان جاودانه خواهد ماند. خدایش بیامرزد...
اما «مرتضی احمدی» منهای آن صدای رسا، آن هنر نشاندن کلام و زبانش روی نقاشی های متحرک و جان دادن به تصویری مرده، برای زنده نگه داشتن کودک درونش و بخشیدن جانش به همان کودک، حتی در نود سالگی هم پایی برای همراه شدن با جوانان داشت. تصویرش وقتی با پرچم بزرگ پرسپولیس به ورزشگاه می آمد و بی آنکه دچار کبر چهره بودن شود، در صف خرید بلیت های کاغذی می ایستاد و بعد به سکوی دو آتشه ها می رفت را به یاد داریم. تلاشش برای همراه بودن و همسو بودن با نسل جدید هواداران را هم به یاد داریم و حتی سعی او در جهت بیرون کشیدن فیلم دربی مشهور سال 52 از اتاق بایگانی صداوسیما از مرتضی احمدی یکی از دوست داشتنی ترین هواداران پرسپولیس را می ساخت که حتی هواخواهان استقلال هم می توانستند شیفته اش باشند. مرتضی احمدی نه امروز که از میان ما رفته و ما را از زندگی لذتبخش با آن کودک 90 ساله درونش محروم کرده که در همان روزهای حیاتش باز هم در تناسب با تمامی ستاره هایی که از دست مان رفتند و بعد از مرگ شان یادشان بودیم بیشتر در انظار بود. شاید برای همین که لحظه به لحظه ما را از زندگی این روزهای مان رها می کرد. او یک نوستالژی زنده و دایمی بود. برای رفتنش و از دست دادنش، چهار نسل حسرت می خورد! خدایش بیامرزد...
گورستان 93 هر فصل و هر ماه، پربارتر شد. پاییز قبل از یلدایش، ما را با غم از دست دادن یکی دیگر از عزیزان این مملکت متاثر کرد و حالا باید بیندیشیم به روزهایی که در زمستان سرد ایران برای هنر و ورزش از راه می رسد. گورستان 93 خاطره های ما را از خودش لبریز کرده. از جوان و میانسال تا کهنسال. هر که خاطره ای، تصویری و یادبودی برای ما ساخته بود را از تن مان جدا کرده و شاید وقتی به آخرین روز اسفند برسیم، باید تکه سنگی برداریم و برای شادی روح تمام عزیزانی که در این سال از میان ما رخت بربستند و رفتند، فاتحه ای بخوانیم. فاتحه ای بر سر قبر سالی که دردناک بود. تا همین امروز، آخرینش نوستالژی ما بود. «مرتضی احمدی» که سال ها با کودک درونش برای ما زندگی کرد. خدایش بیامرزد...
 

مرتبط با موضوع

گالری عکس

جدول