کمیته رفاهی
 

فردوسی پور:دو کتابم مثل دو فرزندم هستند

- نظرات : بدون نظر - بازدید [ 1291 ] - دوشنبه, 28 دی 1394
فردوسی پور:دو کتابم مثل دو فرزندم هستند

فردوسی پور:دو کتابم مثل دو فرزندم هستند           مترجم کتاب هنر شفاف اندیشیدن می گوید: چند کتاب برای ترجمه در دست دارم اما هیچ یک به...

فردوسی پور:دو کتابم مثل دو فرزندم هستند

 

 

 

 

 

مترجم کتاب هنر شفاف اندیشیدن می گوید: چند کتاب برای ترجمه در دست دارم اما هیچ یک به دلم نمی چسبد.

عادل فردوسی پور درباره کتاب هنر شفاف اندیشیدن که وی یکی از مترجمان این کتاب بوده است، توضیحاتی را داد که گزیده از آن را با هم می خوانیم.

* میزان فروش کتاب قطعا به شهرت من هم بستگی داشته است، اما کتاب هم کتاب خوبی بوده، یعنی فکر می کنم یکی از دلایلی که فروش بالا رفته، سفارش کردن افرادی که خوانده اند به افرادی که نخوانده اند بوده، یعنی موج اش فکر می کنم در حد یکی دو چاپ تاثیر گذاشته ولی بقیه اش به خاطر این بودکه خود کتاب برای عوام و هم برای خواص جذاب بوده است.

* وقتی کتاب را خواندم، خیلی خوشم آمد ولی نگرانی که داشتم این بود که مثل کتاب های آنتونی رابینز و قورباغه ات را قورت بده نباشد. PDF کتاب را برای برخی از اساتید دانشگاه تهران فرستادم و آنها گفتند کتاب گیشه ای و بازاری نیست. ملموس بودن این کتاب به دلیل آسان بودن آن است. این کتاب 99فصل دارد و هر فصل سه صفحه و آدم از مطالعه آن اذیت نمی شود.

* به خاطر فضای موجود در این کتاب 10 بار تا حالا آن را خوانده ام و هر دفعه نکته ای جدیدی در آن پیدا می کنم. این کتاب قرار نیست که دستورالعمل بدهد یا بگوید این کار را بکن یا آن کار را نکن. یکسری خطاهای رفتاری را اشاره می کند که ما از صبح تا شب با آنها سروکار داریم و مرتکب می شویم. به همین خاطر خواننده با نویسنده کتاب همذات پنداری می کند.

* این کتاب توسط عموی دوستم به من هدیه داده شد، دوستم در سال 88 کتاب فوتبال علیه دشمن را برایم آورده بود و عمویش هم کاملا تصادفی این کتار را به من هدیه داد. با توجه به آنکه وقتم کم بود در فاصله زمانی بسیاری کمی این کار را ترجمه کردم.

* با توجه به اینکه کتاب اواخر بهمن به دستم رسید و اسفند هم درگیر برنامه های آخر سال بودم و می خواستم کتاب را به نمایشگاه برسانم، با دو نفر از شاگردهایم کتاب را تقسیم بر سه کردیم. و بعد وقت زیادی گذاشتم تا کار یکدست شود.

* چاپ سوم کتاب را ویرایش کردیم و فکر می کنم از چاپ چهارم به بعد آن، خیلی یکدست تر شده است. اگر نشریه کیکر قبلا به آن شماره 2 می داد الان به ویرایش جدید شماره 5/1 می دهد.

* من کلا خیلی با این کتاب همذات پنداری کردم و خیلی از خطاهایی که در این کتاب به آنها اشاره شده، در فوتبال ما هم وجود دارد. در کتاب گفته شده که اگر 50میلیون نفر یک چیز احمقانه را بگویند، آن چیز کماکان احمقانه است. این چیزی است که در ورزش ما و در کشور ما مصداق دارد.

* من خیلی به متن کتاب وفادارم و در هر دو کتابم تلاش کردم مترجم بمانم. البته قبول دارم که از 99 فصل شاید ارتباط با 15 فصل دشوار بود و این شاید به دلیل تفاوت های فرهنگی ما و آنها بود. به هرحال کتاب مثال محور است و باید با اختلافات کنار آمد.

* شاید عموم مردم با کتاب ارتباط برقرار کنند اما از نظر آکادمیک هم کتاب خوبی است به طوری که برخی از اساتید این کتاب را به عنوان کتاب درسی به دانشجویان توصیه می کنند. یعنی کتاب هم می تواند با کسانی که مساله روانشناسی را جدی دنبال می کنند ارتباط برقرار کند و هم آدم های عادی.

* فصلی که من خیلی با آن مشکل داشتم درباره دنبال نکردن اخبار بود. من هم با این فصل مشکل دارم و آن را قبول ندارم چون از صبح تا شب داخل اخبار هستم. در حالی که در کتاب  گفته شده است که آدم نباید اخبار را دنبال کند.

* نکته اساسی این کتاب این است که آدم همه این اشتباهات را قبول دارد و باز آنها را مرتکب می شود، می خواهم دفعه بعد که کتاب را خواندم جواب این سوال را پیدا کرده و نتیجه بگیرم.

* من کتاب فوتبال علیه دشمن را بیشتر دوست دارم زیرا به نظرم آن کتاب، کتاب تر بود. آن کتاب به چاپ هفتم رسیده اما نسبت به این کتاب فروش کمتری داشته است.

* از این نظر خوشحالم که با توجه به سرانه کم مطالعه در جامعه ما کتاب من چند هزار تا فروش رفته و امیدوارم هرجلد را دو، سه نفر در یک خانواده بخوانند به نظر من ناامیدکننده است که تیراژ کتاب ها در کشور ما از 300 تا 1000 است. شاید این یک تلنگر باشد که مردم بیشتر کتاب بخوانند. من به رکورد فکر نمی کنم اما دوست دارم عاملی شوم برای اینکه مردم بیشترکتاب بخوانند. این دو کتاب مثل دو فرزندم هستند که یکی بیشتر مورد توجه قرار گرفته و من برای دیگری ناراحت هستم.

* با توجه به مشکلات کپی رایت که در کتاب اول پیش آمده بود، خودم با نویسنده آن صحبت کردم و او خیلی خوب با قضیه برخورد کرد. البته گفت دو فرزند دوقلو دارد و نمی تواند به ایران بیاید.

* کتاب ترجمه کردن، یک وسوسه است و هرچند کاری زمان گیر است اما جذاب. وقتی کتاب را می بینم برایم لذت بخش است و به چند نفر هم سپرده ام که اگر کتاب فوتبالی یا غیرفوتبالی خوب سراغ داشتند به من معرفی کنند الان چند کتاب در دستم است اما برای ترجمه مورد نظرم نیست. کتاب هنر شفاف اندیشیدن را طی دوتا سه شب تمام کردم. به طوری که شب و نصف شب آن را می خواندم ولی کتاب هایی که الان دست من است چنین جذابیتی ندارند.

مرتبط با موضوع

گالری عکس

جدول