کمیته رفاهی
 

استقلال و پرسپولیس مثل دریاچه ارومیه

- نظرات : بدون نظر - بازدید [ 1096 ] - چهارشنبه, 27 خرداد 1394
استقلال و پرسپولیس مثل دریاچه ارومیه

استقلال و پرسپولیس مثل دریاچه ارومیه پرسپولیس و استقلال مثل دریاچه ارومیه درحال خشک شدن هستند و ظاهرا دلیلش این است که بسیاری از مسئولان صندلی های این دو را د...

استقلال و پرسپولیس مثل دریاچه ارومیه






پرسپولیس و استقلال مثل دریاچه ارومیه درحال خشک شدن هستند و ظاهرا دلیلش این است که بسیاری از مسئولان صندلی های این دو را دوست دارند و تصمیم های یکدیگر را به جهت از دست ندادن صندلی ها وتو می کنند.

 استقلال و پرسپولیسی که روزگاری تمام آسیا مبهوت آنها بود و فوج فوج هوادار در کنار این دو، زلزله ای به راه می انداختند که گزارش های فراوانی از آنها در تمام دنیا منتشر می شد، این روزها خوب نفس نمی کشند، آنها نه اینکه در حال احتضار باشند اما با این نوع مدیریت روبه قبله شده اند و هر روز از آن زلزله ها کاسته می شود و گه گاه هوادارانشان تیم های دیگری را در لیگ می بینند که تا دیروز با اقوام شان جمعا صد نفر نمی شدند اما امروز از اینها بیشتر تماشاگر به استادیوم می آورند.

این اتفاق البته که به مفهوم کم شدن هواداران این دو تیم نیست چرا که به قول انگلیسی ها دو چیز را نمی توان عوض کرد که یکی از آنها تیم فوتبال است. آنها هنوز هستند اما با تضعیف این دو، با اشتباهات پیاپی و کلان، آنها هم کم انگیزه شده اند.

در واقع فوتبال و روش های مدیریت و فنی آن در دنیا بسیار شتابان جلو رفت اما تصمیم ساز ها در ایران هرگز متوجه تغییرات نشدند و در میان اختلافات خودشان در مورد این دو تیم، هر دو را رو به موت کرده اند و متوجه نمی شوند که دنیا، مدام نو به نو می شود. به همین دلیل این دو تیم با همان روشی جلو می آیند که چهل سال قبل سنگ بنای آن گذاشته شده بود.

چهل سال ایستا بودن از این دو تیم که روزگاری چون نسیم می رفتند، حالا گون هایی  ساکن ساخته که تنها پیشرفت دیگران را نظاره گر هستند. گون هایی که باغبان به آنها با روش قطره چکانی آب می دهد تا زنده بمانند. آنها زنده اند اما نسیم بودن کجا و گون بودن کجا؟

بخش دوم:
آنچه در این بخش می خوانید همه گیر نیست و هستند مدیرانی که دلسوزانه پیگیر حرکت این «گون ها» بوده و هستند. آنها اما حریف درگیری و اختلافات فراوانی که برخی از سر خود خواهی داشته اند نبوده اند. اختلافاتی اینچنینی:

۱ - همین چند ماه قبل یک نفر در سازمان خصوصی سازی به صورت خصوصی گفت: چرا باید برخی اعضای هیات مدیره و مدیران در این دو تیم با پول بیت المال محبوب شوند؟

همان سازمان تصادفا بسیار کوشید تا این دو را بفروشد اما اهلیت داشتن از سازمانی بالا دست تایید نشد تا این دوستان حسابی در کنار مزایده های متعدد روی آنتن بروند و تنها عایدی مزایده ها این باشد که آنها محبوب که نه اما با وجود این دو باشگاه معروف شوند.

۲ - پنج سال قبل در چنین روزهایی مدیران زیادی بودند که در راس کار به عنوان مدیران میانی تاکید می کردند اگر این دو باشگاه خصوصی شدند ما سبیل هایمان را می زنیم چون این دو تیم امنیتی هستند و هرگز به اشخاص واگذار نمی شوند

۳ - مجلس مصوب کرد که در راستای اصل ۴۴ قانون اساسی باید و باید این دو تیم خصوصی شوند.

۴ - مجلس در این مسیر برای اعلام راسخ بودنش مصوب کرد که وزارت ورزش اجازه ندارد از پول بیت المال به استقلال و پرسپولیس کمک کند!

۵  - همان مجلس محترم در مواجهه با مزایده چهارم که به فروش بسیار نزدیک شده بود ۱۳۵ امضا جمع کرد برای هوا کردن مزایده.

۶ -  برخی گفتند نمایندگاه مجلس این دو تیم را برای صندلی های انتخاباتی هیات مدیره شان لازم دارند. برخی هم گفتند برای مصاحبه کردن در مورد این دو و معروف شدن در کنار آن مصاحبه ها این دو تیم باید دولتی بمانند.

۷ -  مدیران قوی محبوب شدند، مدیران قوی را برداشتند تا با پول بیت المال محبوب نشوند. به جای ایشان مدیران ضعیف گذاشتند تا محبوبیتی در کار نباشد لابد.

۸ - یک نفر از سازمان تربیت بدنی گفت: سازمان (وزارت امروز) بدون این دو تیم دیگر هرگز دیده نمی شود، به همین دلیل این دو تیم را خصوصی نمی کنند وگرنه سازمان (وزارت ورزش) کاملا از سکه می افتد و رئیس و وزیر را چه کسی دنبال می کند؟

۹ - خودروسازها و بانک ها آمدند بخرند، خودرو سازها پنجاه سال است باشگاهداری می کنند، بانک ها نیز ایضا، این بار اما شاید برخی از خود پرسیدند این همه محبوبیت را بدهیم به خودروسازها؟ برخی البته گفتند این دو با این محبوبیت و آن همه پخش مستقیم و آن همه اعتبار، از ورشکستگی نجات پیدا می کنند و پخش مستقیم ها همه چیز را برای آنها عوض می کند اما لابد چرا باید صندلی های مدیران در اختیار صنعتی ها باشد؟

روزنامه نگارها نوشتند اینها سالهاست باشگاه داری می کنند. جواب آمد باید اتومبیل سازی کنند نه باشگاهداری. برخی هم گفتند چه جالب لابد که این همه سال است باشگاه پیکان و سایپا نامرئی هستند! چه جالب که دهه هاست تیم های سپاهان و ذوب آهن و تراکتورسازی و فولاد و سایپا و پیکان و راه آهن و ... به کارخانه هایشان کمک می کنند تا اتومبیل و میله گرد بسازند و سیمان تولید کنند!

۱۰ - گفتند این دو تیم بدون حق پخش تلویزیونی زنده نمی مانند، فروش هم نمی روند، برخی گفتند حقوق پرسنل صدا و سیما را چه کسی بدهد؟ همینکه تصویرشان را پخش می کنیم تا با پول بیت المال محبوب بشوند بروند کلاهشان را بیاندازند بالا.

۱۱ - نیازی نبود آقایانی که وعده داده بودنند سبیل هایشان را بزنند. این دو تیم در ویترین قرار گرفتند اما وقتی مشتری پیدا شد، اعلام شد: نفروشید، اهلیت ندارند.

بخش سوم:
این دو «گون» همچنان چشم انتظار کنار هم نشستن همه آنهایی  هستند که اختلافاتشان، سرمایه تولید هیجان کشور را از بین برده است. شاید بهتر باشد یکی دو نفر محبوب شوند تا اینکه میلیونها نفر افسردگی بگیرند و به نحوه مدیریت دولت ایرادهای جدی در این بخش وارد کنند، فراموش نکنید فوتبال نماد مدیریت یک کشور است و حالا این مدیریت به طور کلی در این بخش زیر سوال رفته است.

شاید بهتر باشد یک روز همه صاحبان و دوست داران صندلی های شکسته این دو باشگاه کنار هم بنشینند و این تتمه را نجات دهند، استقلال و پرسپولیس هم مثل دریاچه ارومیه شده اند، در حال خشک شدن هستند. و رسانه ها و روزنامه نگاران برای چندهزارمین بار می نویسند: «مسئولان لطفا رسیدگی کنید» و البته گوش شنوایی نیست برای رسیدگی!

به نظر می رسد پس از این همه تکرار چنین جمله ای و گوش نکردن مسئولان و عمل کردن برعکس، بهتر است از این به بعد بگوییم «مسئولان لطفا رسیدگی نکنید» شاید اتفاق مثبتی افتاد!

مرتبط با موضوع

گالری عکس

جدول