کمیته رفاهی
 

دلت برای ما تنگ می شود

- نظرات : بدون نظر - بازدید [ 349 ] - شنبه, 1 تیر 1398

دست هایم روی کیبورد خشک می شوند. نگاهم به کلمات خیره می شود و مرور می کنم تک تک لحظات ناب این چهار سال و دو ماه و 10 روز را.

پایین آمدنت از پله های فرودگاه که سرشار از اطمینان به موفقیت بود. آن روز به موفقیت پرسپولیس امید چندانی نداشتم. سیستم پوسیده و دولتی باشگاهداری اجازه تصور موفقیت تو را نمی داد. انتهای آرزویم این بود که نظم و ساختار حرفه ای را به پرسپولیس خواهی آورد. با خود مرور می کنم تک تک دفعاتی که تماشاگرانی که تو آنها را ارتش سرخ می خواندی در ورزشگاه تشویق ات می کردند و تو هر بار و در هر شرایطی برایشان دست تکان می دادی. شال سرخ و بارانی و پالتوی مخصوصت را. تک تک یادواره های تو برای ما طرفداران جرقه ای عاشقانه است انگار. 

حتی رفتن بی بازگشت ات که مشابه شکست های عشقی فیلم های فارسی است. طناز و دلبرانه عاشقانت را به دنبال خود کشیدی و ناگهان منطق را انتخاب کردی. دیگر نیازمند جنگیدن با نقابداران نزدیکت نیستی. خنده هایت در اهواز هنگام جشن آخرین قهرمانی جاودانه ترین قاب آکنده از افسوس است برای ذهن پرتشویش ما، چراکه استرس روزهای پس از تو کم از هیجان روزهای پرطمطراق فرمانروایی تو نیست. 

حکایت ما و تو، حکایت ما و همه روزهای خوش است؛ روزهایی که دوست نداریم فرارسیدن شان را نظاره کنیم. تقصیر تو نیست پروفسور. ما دوست نداریم گذر زمان را حس کنیم. گذر زمان همیشه به ضرر ماست. همیشه نابودکننده خوبی هاست. تقصیر ماست که هیچ وقت برای فردا اندیشه نداریم. پشت دیوار محکم ایستادگی و میلت به موفقیت پنهان شدیم. تکیه داده به اندیشه و علمت و ایستادیم و خیال کردیم فرگوسن وار جام ها را برایمان هدیه می آوری بی آنکه فکر کنیم برای داشتنت باید ناپاکی ها را از ساختار فوتبال و باشگاه مان دور کنیم. تقصیر خوبی های خودت بود. بدعادتمان کرده بودی که اکنون با اشک ویدئوی خداحافظی ات با خودمان را می بینیم. خداحافظ مربی خوب. خداحافظ انسان بزرگ. می دانم دلت برای ما تنگ می شود. کاش موفق باشی به شرطی که ما صدای شادی طرفداران تیم جدیدت را نشنویم. طاقتش را نداریم!

مرتبط با موضوع

گالری عکس

جدول